سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب آزادگی

مکتب آزادگی
از شاعر نامی:محمد حسین بهجتی شفق
هرجه دراین پرده الوان بود
رو بپریشانی و نقصان بود
هرچه که در جلوه گه زندگیست
روز دگر زان.اثری نیست.نیست
محو شود حادثه های عظیم
کو اثری تازه ز عهد قدیم
جز اثر حادثه کربلا
حادثه ای .مایه هر اعتلا
حادثه ای با ابدیت قرین
حادثه ای با عظمت . همنشین
هر نفس این حادثه نو میشود
تازه تر از روز جلو میشود
میگذرد هرچه بر او ماه وسال
میشودش بیش . شکوه و جلال
هر نفس این شعله فزون میشود
در غم او.دل .همه خون میشود
خون حسینی که در آن صحنه ریخت
رشته بیداد و ستم را گسیخت
باز هم آن خون بخروشد همی
تا به ابد گرم بجوشد همی
هر غم آن سیل خروشان شود
  کاخ ستم زو .همه ویران شود
  ای شه آزاده حسین شهید
مثل قیام تو . دگر کس ندید
دین بود ارزنده ز آثار تو
عقل بود زنده ز پیکار تو
عدل و فضیلت. شرف و افتخار
از تو بود .در همه جا. یادگار
خون تو بخشید بقرآن حیات
داد قیام تو .جهان را. نجات
رفت سرت بر سر نی . لیک سر
خم ننمودی  ببر .زور و زر
ننگ مذلت ننمودی قبول
خیره شد از کار تو .چشم عقول
کرببلای تو یکی گلشن است
چشم دل از دیدن آن روشن است
هر طرفش تازه گلی غرق خون
گشته بشر را بخدا رهنمون
آید از آن گلشن خون .رنگ وآب
نغمه سر باختن و انقلاب
خیره ازآن نفخه فرزانگی
رایحه همت و مردانگی
اید از آن باغ نسیم وفا
عالم جان را همه بخشد صفا
کرببلا مکتب آزادگی است
مکتب جانبازی و دلدادگی است
ثبت درآنجاست مرام حسین
بسته در او نقش کلام حسین
رسم شده این سخن آنجا بخون
کای بشر افسرده مباش و زبون
خیز و بر افراد ستمگر بجوش
رعد شو وسخت برآور خروش
خیز و بینداز بره .سیل خون                                                        کاخ ستم را بنما وازگون
    خیز و چو مردان مجاهد بکوش
چند کشی ذلت و مانی خموش
حق خود از چنگ ستمکاره گیر
یا بنما دفع ستم یا بمیر
***********************************************
وبلاگ معلم